وبلاگ دومی های دبستان غیرانتفاعی وریا

وبلاگ دومی های دبستان غیرانتفاعی وریا

وبلاگ دومی های دبستان غیرانتفاعی وریا

وبلاگ دومی های دبستان غیرانتفاعی وریا

این وبلاگ با هدف آگاهی اولیای عزیز از چگونگی آموزش دانش آموزان در کلاس قرار داده شده است.امیدوارم در پیشبرد اهداف کلاس ما را همیاری بفرمایید. با تشکر.

"فاطمه صالحی پور"

بایگانی
آخرین مطالب
جمعه, ۲۶ دی ۱۳۹۳، ۰۲:۰۰ ب.ظ

داستان نویسی گل های کلاس دوم



داستان گنجشک کوچولو

دیروز بچه گنجشکی از پدر و مادرش جدا شده بودو سر راهش به مدرسه ی ما آمداو احساس می کرد آنجا مدرسه ی گنجشکها است و فکر میکرد مدرسه ی خودشان است اما دید که خیلی بچه ی آدم آنجا هست .گنجشک دید که آنجا یک خانه هم هست با خودش گفت:اینجا دیگر چه جایی است،خانه و مدرسه با هم؟! این دیگر چیست.

بچه گنجشک بیجاره سری هم به کلاس ما زدهمه داد و فریاد میکردیم و می گفتیم :این گنجشک از کجا آمده است گنجشک خیلی ترسیده بود و گفت:خدایا من را نجات بده.

مدیر و معاون خیلی دنبال او رفتند و به ما میگفتند :نگران نباشید ما او را می گیریم و تا چشم باز کردیم مدیر گنجشک را گرفت و او را آزاد کرد                                  کوشا عزیزی 8 سال

 

 

 

مکوین با لاستیکهای چهار گوش !

مکوین یک ماشین زیبا و قشنگ است اما او نمی تواند مانند ماشین های دیگر حرکت کندچون لاستیک های او چهار گوش بود. وقتی حرکت می کرد آرام راه می رفت و تکان تکان به حرکت ادامه می داد طوری بود که هر کسی سوار مکوین می شد وقتی پیاده می شد سر و صورتش خونی بود و مانند گیج ها راه می رفت و دیگران به او میخندیدند                                                   ماهان سلیمی 8 سال

 

ماشین چرخ مثلثی

شبی از شب ها ماشینی که اسپرت بود و اسمش هم مکوین بود خواب عجیبی دید او در خواب دید که لاستیک هایش مثلثی شده است با تعجب گفت: چه کسی این بلا را سر من آورده است زود بهم جواب بدید. ولی کسی نبود که به او جواب بدهد و هر چه تلاش می کردنمی توانست راه برود و در خواب گریه میکرد. ]I.

ناگهان از خو اب پرید و خوشحال شد که همه اش یک خواب بوده است.        کوشا عزیزی 8سال

 

گرگ ها

یکی بود یکی نبود ،غیر از خدا هیچ کس نبود. چند تا گرگ در جنگلی با هم زندگی میکردند. روزی یکی از آنها رفت و یک خرگوش را برای نهار گرفت و با همدیگر آن را خوردندولی برای شام هیچ چیزی نداشتند . گرگ به جنگل رفت و شیری به او حمله کرد گرگ را گرفت و آن را برای خانواده اش بردو گرگ را با لذت زیادی خوردند! گرگهای دیگر به جنگل رفتند و هر چه به دنبالش گشتند او را پیدا نکردند با همدیگر رفتند و یک گربه شکار کردندو آن گربه را هم خوردندو تا صبح خوابیدند،یکی از گرگها خواب بدی دید خواب دید که یک پلنگ به او حمله میکند و در ان لحظه از ترس از خواب پرید!           رامتین بیگی 8 سال



امروز گنجشک کوچولو به مدرسه ی ما آمداو یک روپوش زرد داشت روپوش زردش را مامانش دوخته است مامان گنجشک کوچولو خیلی مهربان است .گنجشک کوچولو امروز به مدرسه ی ما آمداو دلش برای ما و خانم معلم تنگ شده بود گنجشک کوچولو مدرسه را خیلی دوست دارد. مدرسه خانه ی دوم ما و گنجشک کوچولو است

اهورا احمدی 8سال



داستان نویسی به صورت گروهی برای مشارکت بیشتر دانش آموزان با هم و همچنین استفاده از گنجینه ی لغات همدیگر
















در راستای درس بنویسیم و تقویت حافظه ی دیداری کلمات




ستاره ی حروف  مخالف و هم معنی برای آشنایی هر چه بیشتر دانش آموزان با این کلمات






ساختن کلمه و جمله با دادن حرو ف و کلمات و ربط دادن آن توسط دانش آموز


  • فاطمه صالحی پور

نظرات  (۵)

خیلی بد بود
نظرم خوب بود یا بد بود

عالللللللللللللللللییییییییییییییییی

گهحکهعمکانکغ//

سلام و درود

بنظرم اینا همه قصه هستن و شایسته هست که به عنوان قصه ارایه بشه.با تشکر از وبلاگ خوبتون

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی